قبایل عرب مکه قبل از بعثت
پیش از
اسلام در مکه قبایلی زندگی میکردند مانند: جرهم، خزاعه، کنانه، صوفه، آل صفوان و قریش که به توضیح آنان خواهیم پرداخت.
قبیله
جرهم از جمله قبایلی بودند که از سرزمین
یمن به منطقه
حجاز کوچ کرده بودند. در یمن، بین
قحطانیان یعنی حمیر، سبا و جرهم برای بدست گرفتن
زعامت و ریاست بر دیگر قبایل،
نزاع درگرفت؛ جرهمیان که توان
رقابت با این حریفان قدرتمند را در خود ندیدند از بلاد یمن بیرون رانده شدند و به حجاز کوچ کردند؛
سرزمینی که از آنِ قبیله همنژادشان یعنی
عمالقه بود. عمالقه از فرزندان عملیق بن لود به شمار میآمدند و دیر زمانی بود که حاکمان بلا منازع این منطقه به شمار میآمدند. جرهمیان با شکست
عمالیق در حجاز ساکن شدند.
بعد از آنکه
ابراهیم (علیهالسّلام)،
هاجر و اسماعیل را به فرمان الهی به
مکه آورد و آنان را در آن بیابان خشک و خالی، تنها گذاشت و رفت خداوند چشمهای را در زیر پای اسماعیل (علیهالسّلام) جاری ساخت در این هنگام گروهی از مردم قبیله جرهم که از سرزمین مکه، گذر میکردند پرندگانی را دیدند که در نقطهای در رفت و آمدند؛ دریافتند که آن پرندگان در پی آب، بدان سو آمدهاند از اینرو کس فرستادند تا از آنجا خبری بجوید؛ پس هاجر و کودکش را در کنار آب دیدند. آنها از هاجر اجازه گرفتند که در آنجا
اقامت کنند هاجر به آنان اجازه داد و با آنان شرط کرد که حقی در آب جز آن مقدار که نیازشان را برآورد نداشته باشند آنها هم موافقت کردند و در همسایگیشان فرود آمدند.
رفته رفته
اسماعیل (علیهالسّلام) در بین جرهمیان رشد کرد؛ از آنان زن گرفت و صاحب فرزندانی شد.
اندکی بعد ایشان به همراه پدر، خانه
کعبه را بنا کردند.
پس از وفات اسماعیل (علیهالسّلام)، پسرش نابت، امر کعبه را به عهده گرفت پس از وفات نابت، جرهم بر امور کعبه مسلط شدند و فرزندان اسماعیل (علیهالسّلام) متفرق شدند.
خاندان جرهم به نام دایی بودند فرزندان اسماعیل (علیهالسّلام)، پیوسته بر مکه فرمانروایی داشتند و عهدهدار امور کعبه بودند
تا اینکه تباهی آغاز کردند و
حرام خدا را
حلال شمردند و بر مردم ستم روا داشتند.
این امر از قدرتشان کاست پس بنیبکر بن کنانه و بنیغبشان بن عبدعمرو بن لؤی از
خزاعه که در اطراف مکه ساکن بودند به آنان حملهور شدند و بر آنها پیروز شدند؛ آنان پس از بیرون راندن جرهمیان از مکه، خود عهده دار امور کعبه شدند.
جرهمیان نیز به دیار خود در یمن، برگشته بعد از مدتی از بین رفتند.
خزاعه قبیلهای از
ازد محسوب شده و جزئی از قحطانیان به شمار میآیند. آنان فرزندان عمرو بن ربیعه مزیقاء معروف به خزاعه بودند که بعد از کوچیدن از یمن، منطقه حجاز را طی کرده در اطراف مکه در منطقه «مرّالظهران» فرود آمده بودند سپس به
حرم آمدند و در مکه ماندگار شدند.
خزاعه به همراه بنیبکر بن عبدمناة که از بطون
کنانه به شمار میآمدند و در پایین مکه سکونت داشتند با جرهمیان که در حرم
سرکشی آغاز کرده و به
ظلم و ستم دست زده بودند درگیر شدند و با غلبه بر آنها، بر امور مکه مسلط شدند؛ سپس، خزاعه، بنیبکر را نیز از امور مکه کنار زدند و رسماً خود
تولیت کعبه را بدست گرفتند. ریاست و سرپرستی خزاعه در مکه سیصد سال به طول انجامید.
در زمان حکومتشان، فرزندان قریش عمدتاً در اطراف مکه سکونت داشتند و تعداد کمی هم از ایشان به صورت پراکنده در حرم به سر میبردند؛ ولی در امور سرپرستی مکه و
بیت اللهالحرام هیچگونه دخالتی نداشتند تا این که
قصی بن کلاب به مکه بازگشت و برای بدست گرفتن تولیت کعبه علیه خزاعه قیام کرد؛ در این جنگ که سرانجام به
حکمیت کشیده شد دو طرف نزد یعمر بن عوف از طایفه بکر رفتند و او به نفع قصی بن کلاب
رای داد بدین ترتیب مکه در اختیار قصی قرار گرفت و خزاعه به جز بعضی از طوایف آن، که به جهت نسبت دامادیشان با
قریش در آنجا باقی ماندند، بقیه از مکه بیرون رانده شدند.
آنها از نسل
کنانه بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بودند که در اطراف مکه زندگی میکردند.
کنانه دارای بطون زیادی بود که اشرف آنها قریش است.
کنانه و خزاعه در جنگ با جرهم با هم متحد شده و با مشارکت هم جرهم را شکست داده از مکه اخراج کردند.
بعد از شکست جرهم رسماً تولیت امور کعبه بدست خزاعه افتاد با این حال کنانه نیز در امور مکه
مشارکت داشتند.
قصی پس از بازگشت به مکه
جهت به دست گرفتن امور مکه با خزاعه و بنیبکر درگیر شد و توانست به کمک برادران خود(برادران مادری قصی که در قضاعه زندگی میکردند. ) و بنیکنانه (غیر از بنیبکر) بر آنها پیروز گردد.
سپس قصی قریش را از اطراف مکه گرد آورد و در مکه جای داد و منازل کنانه (بنیبکر) را بینشان تقسیم کرد.
بنیبکر از کار قصی در بیرون انداختنشان از مکه عصبانی بودند و همواره مترصد فرصتی بودند تا قریش را از حرم بیرون کنند تا اینکه سرانجام با مطّلب بن قصی بن کلاب از در
صلح درآمده جزء احابیش و همپیمانان قریش درآمدند.
آنان فرزندان غوث بن مرّ بن ادّ بن طابخة بن الیاس بن مضر بودند که به این نام معروف شده بودند.
صوفه پس از خزاعه و قبل از بدست گرفتن امور کعبه توسط قریش عهدهدار منصب اجازه
حج (حرکت به
عرفات و
رمی جمرات و کوچ کردن از
منی) بودند.
آنها حجاج را آماده میکردند و از
عرفه به
مزدلفه میبردند سپس در یوم النفر، آنان را از منی به مکه روانه میکردند؛ احدی از حجاج اجازه نداشت پیش از آنکه یکی از صوفیان رمی جمرات انجام دهد مراسم رمی به جای آورد؛ پس از پایان رمی، صوفه راه منی به مکه را میبستند و اجازه نمیدادند پیش از آنان کسی به طرف مکه حرکت کند.
امر بدین منوال بود تا اینکه
قصی بن کلاب بر آنان تاخت و بر آنها پیروز شد با سپری شدن دوران صوفه فرزندان سعد بن زید مناة از خاندان
تمیم جانشین آنان شدند.
آنها فرزندان سعد بن زید تمیم به شمار آمده بعد از صوفه عهدهدار منصب اجازه به
حجاج شدند.
اولین نفر از این خاندان که عهدهدار این منصب شد صفوان بن حارث
(جناب) بن شجنه بود.
این منصب پیوسته در این خاندان دست به دست میشد تا اینکه
اسلام ظهور کرد آخرین نفر از این طایفه که عهدهدار این منصب بود کرب بن صفوان بیان شده است.
به فرزندان
نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن معد بن عدنان
قریش اطلاق میشود آنان در طی ریاست سیصد ساله خزاعه بر امور کعبه، به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوهها و شعاب اطراف آن به سر میبردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و بیت اللهالحرام هیچ گونه دخالتی نداشتند تا وقتی که قصی بن کلاب به مکه بازگشت. او با دختر رئیس قبیله خزاعه
ازدواج کرد و رفته رفته بر دامنه نفوذش افزود تا اینکه تصمیم گرفت که خود به تنهایی عهدهدار ولایت کعبه شود؛ از اینرو با قریش و بنیکنانه (غیر از بنیبکر) سخن گفت و از آنها درخواست کمک نمود آنها نیز پذیرفتند
و با او
بیعت کردند سپس قصی نامهای به برادرش رزاح بن ربیعه نوشت و از او یاری خواست. با فراهم آمدن مقدمات کار ابتدا در
موسم حج قصی متعرض صوفه که عهدهدار منصب اجازه حجاج بودند، شد و با او به جدال و کشمش پرداخت و خود را بدین کار شایستهتر از او دانست کار به جنگ کشیده شد.
قصی در این جنگ به پیروزی رسید. خزاعه و بنیبکر احساس خطر کردند و
یقین کردند که قصی، آنان را نیز از ولایت مکه منع خواهد کرد هم چنانکه دیگران را از این کار منع کرده بود پس از او کناره گرفتند و سپس با او به جنگ برخاستند بعد از جنگی سخت، دو طرف سرانجام به صلح تن در دادند و به حکمیت یعمر بن عوف از طایفه بکر رضایت دادند؛ یعمر چنان
داوری کرد که قصی برای خدمتگزاری کعبه و سرپرستی مکه از طایفه خزاعه برازندهتر است. بدین ترتیب مکه در اختیار قصی قرار گرفت و او ریاست کامل کعبه و بیت اللهالحرام را به دست گرفت.
قصی قبایل متفرق
قریش را گرد آورد و در مکه جای داد و امور رفادت (مهمانداری از زائران کعبه) حجابت (دربانی و کلیداری) سدانة (خادمی و پردهداری) لواء (پرچمداری) و
سقایت را عهدهدار گردید.
او کعبه را از نو ساخت و
دارالندوه را در آنجا جهت انجام مشورتها و اتخاذ تصمیمات عمده قریش تاسیس کرد.
پس از قصی مناصب قریش بین بنیعبدمناف و بنیعبدالدار تقسیم شد.
قریشیان رفته رفته از دین آباء و اجدادی خود فاصله گرفتند و
بتپرستی را پیشه خود کردند به طوری که کعبه پر شده بود از بتهای قریش و دیگر قبایل. آنان در
دین شدت میورزید و بخصوص بعد از حادثه
اصحاب فیل بدعتهای بسیاری از خود به جا گذاشتند تا اینکه
اسلام ظهور کرد و همه این بدعتها را از بین برد.
قریش برای خود راههای تجاری به
شام و
حبشه و
یمن و
عراق گشودند و در مکه اجتماعات و بازارگاههایی چون عکاظ بر پا نمودند که بسیاری از قبایل
نجد در آن شرکت میکردند.
بعد از
بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مکه عرصه خشونتهای بسیار از سوی سران و بعضی از مردم قریش علیه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اصحاب و یارانش بود. بعد از
هجرت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه نیز، جنگهای بسیاری علیه حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر پا نمودند تا اینکه سرانجام در سال هشتم هجری مکه بدست مسلمانان فتح شد و تمامی قریش
اسلام اختیار کردند.